میوه ممنوعه
سروده ها و نوشته های عبدالله قرونه ای
یک غزل مریم چند روزی می شود که طرح یک غم می شوی با شب و با کوچه و با من فراهم می شوی می نشینی زیر آن قاب مشبک - سر به زیر زیر آوار نگاه رهگذر، خم می شوی از تپش های صدایت کم کمک حس می کنم داری از حجم سکوت کوچه مان کم می شوی رنگ تردیدی نشسته بر یقینم - نازنین! رنگ می بازی - می بازی - مبهم می شوی لحظه لحظه در تب یک اتهام تازه ای پیش چشمم باز هم - ای خوب! - مریم می شوی
مادرم می گفت - وقتی این غزل را می شنید: من نخواهم دید روزی را که آدم می شوی!!
نظرات شما عزیزان: بماند
ساعت21:34---25 ارديبهشت 1392
خانومتون نارات نشدن؟ به خاطر مریم
سلام وب خیلی خیلی زیبایی داری خوشحال میشم بهم سر بزنی.
دو شنبه 25 تير 1390برچسب:, :: 15:55 :: نويسنده : عبدالله قرونه ای
آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان
|
||||||||||||||||
|